علی کفاشیان که برای تماشای دیدار تدارکاتی تیمهای فوتبال جوانان ایران و ژاپن به زمین شماره 2 ورزشگاه آزادی رفته بود گفت: جای خالی تیم ملی فوتبال ایران در جام نوزدهم محسوس است. حقمان بود در این جام حضور داشته باشیم اما این اتفاق نیفتاد. در این شرایط تلاش میکنیم با موفقیت تیم بزرگسالان در جام ملتها، تیم امید در گوانگژو و تیمهای جوانان و نوجوانان در مسابقات قهرمانی آسیا، مردم فوتبالدوست را خوشحال کنیم.
وی اضافه کرد: ما هم جزو بسیاری از تیمهای دنیا هستیم که از حضور در جام جهانی محروم شدیم اما باید بیشتر تلاش کنیم تا در مسابقات آینده جام جهانی با قدرت بیشتری حضور داشته باشیم و در آن جام از اعتبار فوتبال ایران دفاع کنیم. حضور در جام جهانی و حذف شدن در مرحله گروهی نمیتواند نتیجه قابل قبولی برای فوتبال ایران باشد. (خبرگزاری مهر، دوم تیرماه 1389)
از سوی دیگر در نشست ویژه بهرام افشارزاده، دبیرکل کمیته ملی المپیک با علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال ایران که به موضوع اعزام تیم فوتبال بانوان به بازیهای آسیایی گوانگژو اختصاص داشت، شانس مدالآوری تیم فوتبال بانوان در بازیهای آسیایی مطرح شد که علی کفاشیان عنوان کرد با توجه به سطح بالای بازیهای آسیایی و تیمهای شرکت کننده شرق آسیا، تیم فوتبال بانوان شانس اندکی برای مدالآوری در بازیهای آسیایی خواهد داشت. گویا با توجه به این شرایط بود که افشارزاده و کفاشیان به این جمعبندی رسیدند که تیم فوتبال بانوان به بازیهای آسیایی اعزام نشود. (خبرگزاری مهر، دوم تیرماه 1389)
مرور دوباره این دو خبر و سخنان رییس فدراسیون فوتبال ایران به وضوح نشان میدهد که گوینده از عدم انسجام در نظرات خود رنج میبرد. کفاشیان در یک جا میگوید جای خالی تیم ملی فوتبال ایران در جام نوزدهم محسوس است. این به این معناست که اگر تیم ملی فوتبال ایران میتوانست از مرحله مقدماتی صعود کند، بلاشک این تیم به آفریقای جنوبی نیز اعزام میشد.
در این صورت احتمالاً دیگر اهمیتی نخواهد داشت که این بازیها و تیمهای شرکت کننده در آن از سطح بالایی برخوردار باشند یا تیم ملی فوتبال ایران شانس اندکی برای مدالآوری داشته باشد؛ یعنی همان استدلالی که سبب شده است تصمیمی مبنی بر عدم اعزام تیم فوتبال بانوان ایران به بازیهای آسیایی گرفته شود.
در نظریه انسجامگرایی که از جمله نظریههای صدق است، انسجام و هماهنگی گزارههای گوناگون مدنظر قرار میگیرد. بنابراین وقتی میگوییم گزاره الف صادق است، این به آن معناست که گزاره الف عضوی از مجموعهای هماهنگ از گزارهها به نام"ب"است. در واقع در نظریه انسجامگرایی، بدون آنکه به فراسوی باور رجعت شود، با کشف وضعیتی در درون باورها، صدق قضیه مورد بررسی قرار میگیرد.
یکی از وجوه مهم نظریه انسجامگرایی را میتوان "سازگاری" دانست که به معنای نبود تناقض منطقی بین دو گزاره است. مثلاً دو گزاره "ماست سفید است" و "ماست سیاه است" به هیچ وجه با هم سازگار نیستند، هر چند هیچ یک از این دو با گزاره "ماست ترش است" تناقضی ندارند.
جدای از انتقاداتی که ممکن است به نظریه انسجامگرایی وارد باشد (مثلاً نسبیت در حوزه گزارههای صادق)، در مجموع میتوان پذیرفت که انسجام و نیز سازگاری در بیان گزارههای گوناگون از اهمیت بسیاری برخوردار است، چرا که در غیر این صورت فرد هر گاه که بخواهد، میتواند هر چیزی را بر زبان آورد بی آنکه خود را مقید کند که سخنان گوناگونش دستکم اگر یکدیگر را پشتیبانی نمیکنند، متناقض نیز نباشند، معضلی که بیشک امکان هر گونه گفتگویی را سلب میکند.
این شاید یکی از مهمترین ایراداتی است که بر رییس فدراسیون فوتبال ایران در سخنان پیش گفته وارد باشد. از سوی دیگر ایشان نعوذ بالله مبادا که خود را جای خدا بنشانند و بهسادگی حکم کنند که شانس اندک در مدال آوری تیم ملی بانوان ایران به معنای آن است که این تیم مدالی برای ایران به ارمغان نخواهد آورد.
غیر از اینکه مثال نقض برای این مدعای گوینده فراوان است، دست کم در حوزه فوتبال، البته علیالحساب فوتبال آقایان، ذکر چند مثالی که نشاندهنده به وقوع پیوستن امری کمابیش محال است خالی ار لطف نباشد: کره شمالی یک - ایتالیا صفر (انگلستان، 1966)، آمریکا یک - انگلستان صفر (برزیل، 1950)، کره جنوبی 2 - ایتالیا یک (ژاپن و کره جنوبی، 2002)، اسپانیا صفر - ایرلند شمالی یک (اسپانیا، 1982)، سنگال یک - فرانسه صفر (ژاپن و کره جنوبی، 2002)، آرژانتین صفر - کامرون یک (ایتالیا، 1990)، برزیل یک - اروگوئه 2 (برزیل، 1950) و ایران 2 - آمریکا یک (فرانسه ، 1998).
بنابراین دست کم در همین جهان فوتبال هیچ چیز قابل پیشبینی نیست و هر چیزی میتواند به وقوع بپیوندد و بنابراین چه بسا همین تیم ملی فوتبال بانوان ایران که رییس فدراسیون فوتبال ایران امیدی به مدالآوریشان ندارد، به نتایجی فراتر از انتظار دست یابد.
اما از سوی دیگر، نکته دیگری نیز هست که نباید آن را از قلم انداخت. پرسشی که میتوان طرح کرد این است که آیا اگر به جای تیم ملی فوتبال بانوان ایران، بحث بر سر تیم ملی فوتبال "مردان" ایران بود، باز همین تصمیم گرفته میشد؟
فحوای سخنان رییس فدراسیون فوتبال ایران و حسرتی که در سخنان وی نسبت به غیاب تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی وجود دارد، نشان میدهد که ایشان توریهگویی کردهاند و احتمالاً اگر تیم ملی فوتبال مردان ایران احتمال مدالآوری اندکی هم داشته باشد، باز نباید چنین فرصتی را از دست داد و به سادگی عرصه را به دیگران واگذاشت.
توریهگویی به معنای پنهان کردن گزینشی اطلاعات به قصد فریب است. برخی افراد به خودشان چنین میقبولانند که عدم بیان چیزی که ممکن است آنان را در معرض اتهام قرار دهد، کمتر از دروغگویی تمام عیار در خور سرزنش است، در نتیجه به هر ترتیبی که شده از بیان سخن نادرست اجتناب میکنند، اما حاضرند توریهگویی کرده و چه بسا از این طریق افراد دیگر را گمراه کنند.
البته حاشا که رییس فدراسیون ایران چنین قصدی داشته باشند اما کنار هم نهادن سخنان ایشان و نیم نگاهی به سوابق و سخنان پیشین وی این پرسش را پر رنگتر میکند که آیا ایشان همه واقعیت را در رابطه با تصمیمشان مبنی بر عدم اعزام تیم ملی بانوان ایران به بازیهای آسیایی گفتهاند یا در صدد پنهان کردن بخشی از واقعیتند و نمیخواهند دلیل اصلی تصمیم خود را اعلام کنند؟ احتمالاً چندی دیگر پاسخ را از زبان خود ایشان خواهیم شنید.
نظر شما